سلام،
یکی از آثار استاد شجریان که ظاهرا به صورت خصوصی و در ابوعطا اجرا شده، غزلی است از لسانالغیب حافظ شیراز که به زیبایی و با همنوازی تار و نی استادان احمد عبادی و محمد موسوی در دی 1361 تقدیم دوستداران ادب و هنر شده است. البته این غزل در ماهور نیز با همنوازی سنتور دکتر جهانبگلو در مهر 1362 و باز هم به طور خصوصی اجرا شده است.
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب بنشینی و باده پیمایی
به یاد دار، حریفان باده پیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
سلام، روزهای آغازین زمستانی به خیر و نیکی باد.
جناب شجریان در سالیانی دور در برنامه گلهای تازه ١۶۶ رادیو به اجرای اثری پرداخته است که آهنگساز آن شادروان فرامرز پایور بوده است. این اثر در که دستگاه شور اجرا شده شامل ۴ بیت میباشد که دو بیت آن از حضرت حافظ است:
شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
خدا را چون دل ریشم قراری بسته با زلفت
بفرما لعل نوشین را که زودش با قرار آرد
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون، بسی لیل و نهار آرد
سلام، وقت به خیر
روزان و شبانتان در این ورطه بیتدبیری دولتیان و جفای روزگاران تار مباد.
دوستداران استاد شجریان به خاطر دارند که فیلم سینمایی دلشدگان، شاهکار مرحوم علی حاتمی به بهانه بزرگداشت باربد و با صدای جاودانی استاد شجریان ساخته شد. امروز کلامی از مرحوم علی حاتمی را که جناب شجریان آن را در دشتی اجرا کرده و در فیلم فخیم دلشدگان به نمایش درآمد و سپس در آلبوم دلشدگان نیز ارائه شده است، تقدیم میکنم:
گلچهره مپرس
آن نغمهسرا از تو چرا جدا شد
گلچهره مپرس
پروانه تو بی تو کجا رها شد
مرنجان دلت را
رها کن غمت را
رها کن
مخور غم نگارا
گلچهره بریز
تا خون من بلبل نغمه زن را
سلام، اوقاتتان به نیکی
امروز تصنیفی را از جناب استاد شجریان تقدیم حضورتان میکنم که از جمله اجراهای خصوصی ایشان در دستگاه شور محسوب میشود. متاسفانه سراینده کلام این تصنیف بر من کمترین معلوم نیست. از دوستان استدعا دارم اگر اطلاعاتی در این زمینه دارند، دریغ نفرمایند.
ای عشق من کو عهد و پیمانت
آواره شد مرغ غزلخوانت
نه کسی دمسازم شد، نه دلی همرازم شد
چه کنم
شاهد غمهایم همه شب، سایه لرزانم
خاطرهها دارم ز تو ای عشق گریزانم
تا کی باید به نیمه شبها
بشمارم من ستارهها را
بس کن دوری تو بیا
عشق و بی تابیها، رنج و بی خوابیها
تو بیا خوابم کن
آتشم آبم کن
بشنو قصه تلخ شبهایم را
بشنو نغمه قلب تنهایم را
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت، سلام ما برسانی **
صدای من در ظلمت شب در آسمانها پر گیرد
بیا که با تو این دل من سرود شوق از سر گیرد
به خدا از خانه من نور و شادی رفته دگر
هر شب من منتظرم با چشم تر
** این بیت از سرودههای حضرت سعدی است که غزل آن به این مطلع مزین است:
" ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی"
سلام، وقت به خیر
در آلبوم بت چین استاد شجریان که مجموعه ای است از اجراهای پراکنده ایشان در سالهای قبل از انقلاب، تصنیفی در سهگاه و با آهنگسازی درویش خان وجود دارد که در برخی منابع سراینده آن را حاجب نامی ذکر کردهاند که امروز آن را به محضرتان تقدیم مینمایم. البته این تصنیف در یکی از برنامههای موسیقی ایرانی نیز اجرا شده است. شایان ذکر است این آلبوم در یکی دو قطعه با آلبوم گلبانگ (1) استاد که بعدا منتشر شده و نام دیگرش هم بت چین است، تشابهاتی دارد. خاطرنشان میکنم در سال 1349 در جشن هنر شیراز این تصنیف با همنوازی استادان بهاری، بیگجه خانی و ناهید نیز اجرا شده است.
صبحدم ز مشرق طلوعی در جهان کن
تیر غمزه اندر کمان ابروان کن
بزم ما منور ز رویت یک زمان کن
ملک دل مسخر به رویت ناگهان کن
صنم شاهی تو من را جانم فدایت
دلبر ماهی تو من را مردم برایت
یار خوشگل من، شمع محفل من
ماه تابانم تویی تو، شاه خوبانم تویی تو
ای صنم ز هجرت نزارم، زاریم بین
مایلم به رویت، نگارم خواریم بین
یار خوشگل من، شمع محفل من
ماه تابانم تویی تو، شاه خوبانم تویی تو