حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

نغمه داودی

سلام،

فرا رسیدن آخرین ماه برگ ریز گرامی باد.

اینک با اجازه شما غزلی از لسان‌الغیب را تقدیم می‌کنم که در اوایل دهه ۱۳۵۰ شمسی در برنامه گلهای تازه ۱۸۵ توسط جناب شجریان در دستگاه ماهور و با همنوازی استادان نامی: فرامرز پایور، هوشنگ ظریف، محمد اسماعیلی و رحمت الله بدیعی اجرا شده است.


مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد

هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد


برکش ای مرغ سحر، نغمه داودی باز

که سلیمان گل از باد هوا باز آمد


عارفی کو که کند فهم زبان سوسن

تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد  **


مردمی کرد و کرم، لطف خداداد به من

کان بت ماهرخ از راه وفا باز آمد  **


لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح

داغ دل بود و به امید دوا باز آمد


چشم من در ره این قافله راه بماند

تا به گوش دلم، آواز درا باز آمد  **


گرچه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست

لطف او بین که به لطف از در ما باز آمد


** این ابیات در آواز نیامده است.

نفس موج

سلام،

امیدوارم ایام همگان به کام باشد. در سال ۱۳۷۸ کنسرتی در باغ چهلستون اصفهان برگزار شد که رهبری ارکستر آن را استاد فرهاد فخرالدینی بر عهده داشت و از جمله برنامه‌های اجرا شده آن، اجرای شعری از شادروان فریدون مشیری بود که توسط استاد شجریان در دستگاه ماهور ارائه شد. در این کنسرت مرحوم مشیری نیز شعر خود را قرائت کرد. با نکوداشت یادش، شعر امروز را تقدیم می‌کنم:

 

نفس می زند موج،

نفس می‌زند موج،

ساحل نمی‌گیردش دست،

پس می‌زند موج

فغانی به فریادرس می‌زند موج

 

من آن رانده مانده بی‌شکیبم،

که راهم به فریادرس بسته،

دست فغانم شکسته

 

زمین، زیر پایم تهی می‌کند جای،

زمان در کنارم عبث می‌زند موج

 

نه در من غزل می‌زند بال،

نه در دل هوس می‌زند موج

 

رها کن، رها کن،

که این شعله خرد، چندان نپاید،

یکی برق سوزنده باید،

کزین تنگنا ره گشاید،

کران تا کران خار و خس می‌زند موج

 

گر این نغمه، این دانه اشک،

در این خاک رویید و بالید و بشکفت،

پس از مرگ بلبل ببینید،

چه خوش بوی گل در قفس می‌زند موج

 

 

 


سرود آسمانی


سلام، عباداتتان به درگاه ربوبی قرین پاداشهای بی شمار باد.

در زمستان ۱۳۷۷ و  در پی آن در تابستان ۱۳۷۸، جناب شجریان دو کنسرت در تالار وحدت و چهلستون اصفهان اجرا کردند. در این کنسرتها که با همنوازی ارکستر سمفونیک به رهبری آقای فرهاد فخرالدینی برگزار شد، شعری از شادروان بیژن ترقی در دستگاه ماهور به اجرا در آمد که اینک تقدیم محضرتان می‌کنم:

 


من تذروی خوش سرودم از دیار نغمه‌خوانی

رشته بند گردن من، این سرود آسمانی

 

بال من بگشا و از بندم رها کن

پایم از این رشته‌های بسته وا کن

 

تا فضای آسمان بیکرانه

پر کنم با نغمه‌های جاودانه

 

تا فراز کوه و صحرا، دشت و دریا پر کشم

پر کشم تا بی‌نشانها پر کشم

 

پر کشم تا بگذرم از رنج و از درد زمانه

بال و پر شویم سحر در چشمه پاک ترانه

 

بال من بگشا و از بندم رها کن

پایم از این رشته‌های بسته وا کن