حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

سرود آسمانی


سلام، عباداتتان به درگاه ربوبی قرین پاداشهای بی شمار باد.

در زمستان ۱۳۷۷ و  در پی آن در تابستان ۱۳۷۸، جناب شجریان دو کنسرت در تالار وحدت و چهلستون اصفهان اجرا کردند. در این کنسرتها که با همنوازی ارکستر سمفونیک به رهبری آقای فرهاد فخرالدینی برگزار شد، شعری از شادروان بیژن ترقی در دستگاه ماهور به اجرا در آمد که اینک تقدیم محضرتان می‌کنم:

 


من تذروی خوش سرودم از دیار نغمه‌خوانی

رشته بند گردن من، این سرود آسمانی

 

بال من بگشا و از بندم رها کن

پایم از این رشته‌های بسته وا کن

 

تا فضای آسمان بیکرانه

پر کنم با نغمه‌های جاودانه

 

تا فراز کوه و صحرا، دشت و دریا پر کشم

پر کشم تا بی‌نشانها پر کشم

 

پر کشم تا بگذرم از رنج و از درد زمانه

بال و پر شویم سحر در چشمه پاک ترانه

 

بال من بگشا و از بندم رها کن

پایم از این رشته‌های بسته وا کن

 

کوی دوست


سلام،

امیدوارم عبادات و طاعات شما مقبول درگاه باری قرار گیرد. شعر امروز، غزلی است از حضرت حافظ که استاد شجریان آن را با همنوازی تار در دستگاه نوا در یک اجرای خصوصی زمزمه کرده‌اند و اینک تقدیم محضر شما:

 

بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم

کز بهر جرعه‌ای همه محتاج این دریم

 

روز نخست، چون دم رندی زدیم و عشق

شرط آن بود که جز ره آن شیوه، نسپریم

 

جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد

گر غم خوریم، خوش نبود به که می خوریم

 

تا بو که دست در کمر او توان زدن

در خون دل نشسته، چو یاقوت احمریم  **

 

واعظ مکن نصیحت شوریدگان  که ما

با خاک کوی دوست، به فردوس ننگریم

 

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا

ما نیز هم به شعبده، دستی برآوریم  **

 

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت

بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

 

حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست

با خاک آستانه این در به سر بریم

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

 

 

باد خزان


سلام،

ضمن عرض تهنیت فرا آمدن ماه میهمانی خدا، اجازه دهید قطعه معروف خزان ملک‌الشعرای بهار را که جناب شجریان در افشاری اجرا کرده‌اند، تقدیم کنم. این اثر فاخر یک بار در آلبوم خزان و یک بار نیز در برنامه گلهای تازه ۱۵۶ به محضر ارادتمندان آستان موسیقی ایرانی عرضه شده و آهنگ آن نیز از درویش خان است.

 

باد خزان وزان شد،

چهره گل نهان شد،

طلایه لشکر خزان

از دو طرف عیان شد،

چو ابر بهمن ز چشم من

چشمه خون روان شد،

 

ناله‌ها مرغ سحر در غم آشیان زد،

آشیان سوخته بود،

مشعله در جهان زد،

 

خدا، خدا، داد، داد

ز دست استاد آه،

که بسته رخ شاهد مه‌لقا را

فغان و فریاد آه

ز جور صیاد آه

که داده فتوای فنای ما را،

 

ازین زمستان داد

به هر شبستان داد،

آه، توانگران راحت و شاد وخندان

فتاده گریان، وای

فقیر و عریان، وای

گرسنه در بستر برف و بوران  **

 

کشور خراب، فغان و زاری

هر طرف رویم سیاهکاری،

وه چه کنم از غم بیقراری،

تا به کی کشیم ذلت و بیماری،

بیا مه من کنیم،

علاج این همه نابکاری  **

 

سوی بیدلان نظر نداری،

وز اسیر خود خبر نداری،

وه چه کنم از غم بیقراری،

خسته شد دگر دیده ز بیداری،

بیا مه من رویم،

ازین ورطه جان سپاری

 

** این دو قطعه در آوازها نیامده است.

 

 

 

 

 

ایران خورشیدی تابان دارد

سلام،

دوستان همراه، حتما نیک می‌دانند که در اوایل پیروزی انقلاب آلبومهایی با همکاری هنرمندان انقلابی با عنوان چاوش منتشر می‌شد. از جمله آثار موجود در این آلبومها سرودی است با آهنگسازی حسین علیزاده و سروده ا. سپهر که احتمالا همان احسان طبری تئوریسین معروف حزب توده است و توسط جناب شجریان در چهارگاه اجرا شده و در آلبوم چاوش 7 منتشر گردیده است:



 ایران خورشیدی تابان دارد

با جان پیوندی پنهان دارد

مهرش جاویدان با دل پیمان دارد

دل پاس پیمان دارد تا جان دارد

 

رسم فریاد و افغان بگذار

بانگ آزادی از جان بر دار

از خواب خواری گردید ایران بیدار

دل را چون دریا بر این طوفان بسپار

 

شوری دیگر در سر ماست

شوق اوجی در تن ماست

 

 آزادی دامن بگشا

آهنگی دیگر بسرا

 

از خود گذر کن

هر سو نظر کن

 

بنگر ایران را

نور تابان را

عصری نو شد

چهره بگشا

 

جانانه میهن، افسانه میهن

 

امید ما را، کاشانه میهن

 

 

الا یا ایهاالساقی


سلام،

با اجازه شما می‌خواهم امروز غزل معروف الا یا ایها الساقی لسان الغیب را که همه ما با آن انس و الفتی دیرین داریم (و البته از ابیات اول و آخر آن ، کمتر درک معنایی داریم) تقدیم حضورتان کنم. این غزل را جناب شجریان در جریان کنسرت سرو چماندر آمریکا در دستگاه افشاری و با همنوازی تار و تمبک و همخوانی نوازندگان آن اجرا کرده‌اند. شایان توضیح آن که در آلبوم سرو چمان موجود در بازار موسیقی، این غزل وجود ندارد. دوستان توجه داشته باشند که آلبوم موجود در بازار، برگرفته از کنسرت فرانسه است و در آن این غزل اجرا نشده بود. نکته دیگر آن که اجرای دیگر این غزل در افشاری با همنوازی و همآوایی گروه عارف در سال 1368 و در کنسرت پاریس نیز وجود دارد.

 

الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

 

به بوی نافه‌ای کآخر صبا زان طره بگشاید

ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها

 

مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بر بندید محملها  **

 

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزلها

 

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

 

همه کارم ز خودکامی به بد نامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها

 

حضوری گر همی خواهی، ازو غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع‌الدنیا و اهملها

 

** این بیت در آواز نیامده است.